رجعت، بازگشت دو گروه از مردگان مومنان محض و کافران محض، پس از ظهور حضرت مهدی (عج) است تا مومنان از برپایی حکومت جهانی عدل شاد گردند و کافران در اندوه و تألم به سر برند.اما این رجعت و پایان یافتن تاریخ چه زمانی به وقوع می پیوندد؟ رجعت کنندگان چه کسانی هستند؟ در آن روزگار تکلیف و مسئول بودن به چه معناست؟ مجازات و پاداش چگونه است؟ دیدگاه های مذاهب گوناگون درباره رجعت چیست؟ و سوالهای دیگری از این قبیل موضوعاتی است که در این کتاب بررسی می شود
نویسنده در مقدمه به مسائلى که باعث کمتوجهى به بحث رجعت شده پرداخته و عواملى چون تلاش مخالفان در محو این اعتقاد، درک سطحى و غلط برخى موافقان و نسبت دادن برخى عقاید غلات به تمامى شیعیان را از جمله دلایل آن برشمرده است.وى در فصل اول کتاب، رجعت در لغت را به «بازگشتن به جایى که پیشتر در آن بوده» معنا کرده و به بررسى واژگانى آن، دردو قسمت، پرداخته است:
الف) در معناى اصطلاحى و کتب اعتقادى: اعتقاد به بازگشت دو گروه از مؤمنان و کافران محض پس از ظهور حضرت مهدى(ع).
ب) چیستى رجعت: مؤلف با استفاده از مجموع آیات، روایات و بیان دانشمندان بزرگ شیعه چنین استنباط مىکند که رجعت، عالمى است با ویژگىهاى خاص خود که نه دقیقاً همچون عالم دنیاست و نه همانند عالم آخرت، در عین حال برزخ هم نیست؛ عالمى است با تعریف خاص خود.
علامه طباطبایى(ره) قیامت را بالاترین درجه کشف و شهود دانسته و رجعت در مرتبه میانى و پایینتر از این دو ظهور حضرت مهدى(عج) قرار دارد.
فصل دوم، رجعت را از منظر مذاهب اسلامى همچون شیعیان، اهلسنت، سبانیه (سبئیه- منسوبین به شخصیت موهوم عبدالله بن سبا) و کیسانیه بررسى مىکند.
دیدگاه اهلسنت به نقل از
علامه طباطبایى چنین بیان شده است: اهلتسنن اگرچه به ظهور حضرت مهدى(ع) اعتراف و آنرا به طور متواتر از پیامبر اکرم(ص) نقل کردهاند، رجعت را انکار کرده و قول به رجعت را از ویژگىهاى شیعه برشمردهاند و در این زمینه، بعضى از آنان که منتسب به شیعه هستند نیز به آنان ملحق مىشوند.
فصل سوم، به زمانى که رجعت در آن واقع خواهد شد پرداخته و آنرا همزمان با ظهور حضرت مهدى(ع) و یکى از معجزات آنحضرت شمرده است.
در این فصل مدت توقف امام حسین(ع)،
حضرت على(ع) و رسول اکرم(ص) در زمان رجعت مورد بررسى قرار گرفته است.
در فصل چهارم، به دنبال بررسى اینکه آیا رجعت امکان دارد یا خیر، ادله نقلى از آیات قرآن، بر وقوع آن را بیان کرده و دیدگاه دانشمندان و مفسران شیعه و عامه را ذیل آیات آورده است.
فصل پنجم، در سه بخش، بحث رجعت در آخرالزمان را بررسى کرده است:
1- آیات تأویل شده به رجعت در آخرالزمان مانند آیه 82 و 83 سوره نمل، 47 کهف، 19 و 20 فصلت.
2- روایات معصومان(ع) که به دو دسته کلى تقسیم شده است: الف) روایاتى که به تحقق رجعت در امتهاى گذشته اشاره مىکند. ب) روایاتى که وقوع آن را در آستانه برپایى قیامت وعده دادهاند.
3- رجعت از نگاه ادعیه و زیارات؛ به بیان ادعیه و زیارتنامههایى که به رجعت اشاره کردهاند، به همراه ترجمه آنها پرداخته است مانند: دعاى عهد، زیارت جامعه کبیره، زیارت امام حسین(ع) در روز عرفه.
در فصل ششم، شبهات و اشکالات مطرح شده در مورد رجعت نقد و بررسى شده است؛ از جمله این شبهات است: رجعت مستلزم تناسخ است، گرفتن شده رجعت از عقاید عبداللهبن سبا و یهودیت، تعارض آن با فلسفه معاد، منافات داشتن آن با تلقین میت، معارض بودن آن با آیات قرآن.
در فصل هفتم، گروهها و افرادى که به دنیا بازخواهند گشت معرفى و آیات و روایات مربوط به آنها بیان شده است.
از جمله مباحث این فصل مىتوان به مسئله رجعت پیامبر اکرم(ص) و پیامبران گذشته(ع)، رجعت على(ع)، اولین رجعت کنندگان از معصومین(ع) و بشارتى که به یاران خاص ایشان براى رجعت داده شده از جمله مفضل بن عمر، سلمان فارسى و عبدالله بن شریک عامرى؛ رجعت برخى از اصحاب پیامبران(ع) و زنان رجعت کننده مانند ام ایمن، سمیه مادر عمار بن یاسر و زبیده اشاره کرد.
فصل هشتم، به بررسى دیدگاهها در مورد تکلیف در زمان رجعت پرداخته و آنها را به سه دسته تقسیم کرده است:
1- برخى که آن را مانند قیامت زمان پاداش و مجازات مىدانند.
2- عدهاى اعتقاد دارند که در رجعت تکلیف وجود ندارد؛ زیرا در دنیا اتفاق مىافتد.
3- گروهى نیز گفتهاند گرچه دار تکلیف نیست ولى کارهاى خوب ثواب و اعمال بد عقاب به دنبال دارند.
فصل نهم، فلسفه و هدف رجعت را از احادیث و سخنان بزرگان استنباط و بیان کرده است؛ مانند: تکامل بیشتر مؤمنان، تحمل کیفرهاى دنیایى و معذب شدن کافران به هنگام دیدن دولت حق.
نویسنده در فصل دهم، به نتیجهگیرى پرداخته و با اشاره به اینکه رجعت، از ویژگىهاى شیعه به شمار آمده و در طول تاریخ همواره بین عالمان شیعه و عامه، مناظرههاى فراوانى در این زمینه اتفاق افتاده است، بیان مىدارد که اگرچه درباره این مسئله در میان شیعیان اتفاق نظر وجود دارد، ولى در خصوص چگونگى و ویژگىهاى آن اختلافاتى به چشم مىخورد.