ضمن تشکر از حسن انتخاب شما ، فروشگاه در حال بروزرسانی میباشد. شماره تماس مشاوره و خرید تلفنی 02537743705

150.000 تومان

الجمل

تولید کننده :

مشخصات :

گزیده کتاب :

برشی از کتاب الجمل: همه چون شترهای مست و سرگردان و سرگشته در جستجوی پسر ابوطالب بودند تا با او بیعت کنند. مردم گویی تازه چشمان و دل‌شان به حضور علی‌ِمرتضی آگاه شده بود. پس از جستجو و طلب بسیار او را یافتند و در حضورش جمع شدند و پیشنهاد بیعت کردند و از او […]

پشتیبانی 24 ساعته

فرصت 7 روزه بازگشت کالا

تضمین کیفیت کالا

پرداخت امن از درگاه بانکی

توضیحات

برشی از کتاب الجمل:
همه چون شترهای مست و سرگردان و سرگشته در جستجوی پسر ابوطالب بودند تا با او بیعت کنند. مردم گویی تازه چشمان و دل‌شان به حضور علی‌ِمرتضی آگاه شده بود. پس از جستجو و طلب بسیار او را یافتند و در حضورش جمع شدند و پیشنهاد بیعت کردند و از او خواستند که بعد از این همه ماجرا و قیل و قال، افسار حکومت و تدبیر زندگی‌شان را دست گیرد.

علی بی‌میل و رغبت در برابر پیشنهاد آنان گفت:«کسی دیگر غیر از مرا جستجو کنید.»

جماعت در بهت و سکوت از پاسخ پسرابوطالب فرورفت.

.

همین که امیرالمؤمنین دید که آن قوم به سوى لشکر حمله‏ور شدند، به محمدبن‌حنفیه فرمان داد پرچم را پیش ببرد. او رایت را جلو برد، مهاجران و انصار هم حمله را شروع کردند و آن قوم چون متوجه شدند که محمدبن‌حنفیه جلوتر از یاران خود حرکت مى‏کند همگى شروع به تیرباران او کردند. او در جاى خود ایستاد و به گمان اینکه تیرباران آنان یکى دو بار بیشتر صورت نخواهد گرفت و سپس دوباره پیش خواهد رفت.

ناگاه امیرالمؤمنین با دست خود به شانه‏ او زد و رایت را از دست او گرفت و بانگ برداشت که:

«اى یارى داده شده بمیران !»

همین که این شعار شنیده شد، آنان سست شدند و لرزه بر اندامهایشان افتاد و به یکدیگر پیوستند و همه به هم پناه بردند در این هنگام عمار و مالک‌اشتر با شمشیرهاى کشیده به آن قوم حمله بردند و امیرالمؤمنین فریاد کشید:

«اى محمدبن‌ابى‌بکر! اگر عایشه بر زمین افتاد، او را بپوشان و کارهایش را بر عهده بگیر»

چون قوم این سخن را شنیدند، سست و مضطرب شدند. اما پس از مدتی از آن سستى و اضطراب بار دیگر به خود آمدند و جان گرفتند و به میدان آمدند و هماورد طلبیدند.

توضیحات تکمیلی

وزن 300 گرم
نویسنده

ناشر

شابک

978-622-285-014-2